ویروسی ناشناخته سراسر جهان را گرفته و همین عامل در عرض دو ماه حدود 90 درصد از جمعیت جهان را به کام مرگ کشانده است. در این بین سازمانی به نام دفاع از شهروندان مناطقی امن بر روی زمین ایجاد کرده و منابع حیاتی باقی مانده در آن نگهداری میشود. شخصیت اول بازی یک آتشنشان است که در ابتدای بازی با یک انیمیشن نقاشیگونه با پیشینه او اندکی آشنا میشویم. اینکه همسرش لیزا را از دست داده و بسیار از این ماجرا اندوهناک است که چرا خودش به دلیل وظیفهای که داشته نتوانسته در آن هنگام کنار لیزا باشد.
این شروع داستان انقراض است که با یک ماجرای ویروسی دیگر در دنیای بازیهای ویدئویی آغاز میشود. یک داستان کلیشهای که دستمایه تولید یک بازی ماجرایی ایرانی با قابلیت انتشار بینالمللی قرار گرفته است. البته همین ابتدا اشاره کنم که انقراض هیچوقت در خارج از کشور منتشر نشد و بعد از چندین سال بالاخره در فروشگاه هیولا به صورت دیجیتالی عرضه شد. یک بازی اشاره و کلیک با تعداد زیادی مینیگیم اشیاء پنهان. در ادامه به نقد و بررسی بازی انقراض میپردازیم.
یک بازی ویروسی دیگر
تا قبل از اینکه کرونا بلای جانمان شود، صدها و شاید هزاران بازی و فیلم سینمایی با موضوعات مشابه تولید میشدند که هسته اصلی قصه آنها شیوع جهانی ویروس بود. حالا که کووید 19 یک همهگیری درگیر کننده را بوجود آورده، سوژه واقعی به دستمان داده است. اما انقراض سالها قبل از کرونا ساخته شده و ماجرایش ارتباطی به آن ندارد. در مقدمه نقد درباره داستان بازی مختصری توضیح دادم. بازی سعی دارد فضایی آخرالزمانی را به تصویر بکشد. شهرهای خالی از سکنه که سکوت مرگبارشان به تنهایی عامل وحشت فراوان است. دقیقاً انقراض نوع ترسش از این دسته است. یعنی در طول بازی با موجودات ترسناک مواجه نمیشوید و این فضاسازی است که حس ترس را به دوش میکشد. البته این حس به قدری قوی نیست که انقراض را در دستهبندی بازیهای ترسناک جای دهیم.
شخصیت اول بازی که اسمش را متوجه نشدم (!) در حالی که ماجرای ناراحتکننده از دست دادن همسرش را از ذهن میگذراند دچار تصادف رانندگی شده و ماشینش در جاده چپ میکند. از اینجا وارد بازی میشویم. داستان بازی در ادامه دچار پیچیدگی خاصی نمیشود و تنها چند شخصیت با ماجرا اضافه میشوند که آنها هم جذابیت چندانی ندارند و عمقی به آن نمیبخشند. داستان ساده شروع میشود، کشش و جذابیت کافی را ندارد و در عین ناباوری به شکل ابتری پایان مییابد.
خسته شدم، بسه دیگه!
گیمپلی بازیهای ماجرایی در یکجا جذابیت پیدا میکند و آن حل کردن معماهای متنوع و چالشبرانگیز است. انقراض از این حیث یک بازی معمولیست. معماها چندان چالشی ایجاد نمیکنند و بعد از کمی گشت و گذار در محیط و نهایتاً کمک گرفتن از قابلیت راهنما که در خود بازی گنجانده شده، آنها را حل میکنید. آنچه که بیش از همه اذیتکننده است، تعداد زیاد مینیگیمهای اشیاء پنهان است. این مینیگیمها یکی در میان در بین معماهای دیگر گنجانده شدهاند ولی حسابی حس تکراری بودن را به شما میدهند و هیچ لذتی هم در انجام آنها وجود ندارد. معماهای دیگر در حد بازیهای وطنی، خوب و قابل قبول هستند و یکی دو موردشان شاید برای ربع دقیقهای درگیرتان کند.
اجزای بازی انقراض سرجایشان هستند
بجز گیمپلی کلاسیک بازی که ساده و معمولی است؛ دیگر اجزای تشکیلدهنده انقراض نیز استاندارد هستند. وقتی شیئی را بردارید در پایین صفحه در بخش لیست آیتمها قرار میگیرد تا بعداً در وقت مناسب از آن استفاده کنید. سمت چپ یک دفترچه دارید که موارد مهم داستانی یا مرتبط به معماها در آن قابل مطالعه است. سمت راست نیز دکمه راهنما که در صورت استفاده بعد چند ثانیه مجدداً فعال میشود به اضافه یک دکمه برای دیدن نقشه محیطهایی که در آن گشت و گذار میکنید وجود دارد. با استفاده از این دکمه میتوانید به سرعت در محیطها جابهجا شوید.
تنظیمات
یکی از نکات مثبت انقراض قابلیت ساخت چند حساب برای بازیکنان است تا هرکدام ذخیره خود را داشته باشند. اما در بخش تنظیمات بجز تنظیم صداها چیز دیگری وجود ندارد. حتی تنظیم رزولوشن نیز در بازی قابل انتخاب نیست. یک گیر کوچکی هم بازی با مانیتور و رزولوشن 4K داشت که با یک ترفند پیش از اجرا آن را حل کردم و وارد بازی شدم.
صدا و موسیقی
بازی فاقد صداپیشگی است و همه گفتگوها بهصورت زیرنویس فارسی نشان داده میشوند. اما محیط بازی دارای صداگذاری است. مثلاً در محیط بارانی، صدای رعد و برق به گوش میرسد. آیتمها نیز صداهای خود را دارند. در کنار اینها یک موسیقی زمینه نیز پخش میشود که به فراخور محیط تغییر میکند. موسیقیها و صداگذاری بازی نسبتاً خوب است و در حد دیگر جزئیات بازی میباشد.
گرافیک و طراحی هنری
آنهایی که دیگر بازی ساخته پتاگیمز را مثل بنده تجربه کرده باشند، طراحی هنری شبان را به یاد دارند که چقدر عالی بود. انقراض به دلیل ماهیت داستانیش دارای آن رنگ و لعاب بازی شبان نیست و دارای فضایی بیروح و دلمرده است. اما در عین حال طراحیهای هنری به خوبی انجام شده و میانپردههای داستانی نیز به شکل نقاشیگونه تصویرسازی شدهاند. در مجموع گرافیک بازی نمره قبولی را میگیرد ولی در حد و اندازه بازیهای این دوران نیست.
نتیجهگیری
انقراض در همه ابعادش یک بازی معمولی است. داستان کلیشهای و غیرجذاب، گیمپلی نه چندان پیچیده، ساختار استاندارد و آشنا در کنار طراحی هنری و صداگذاری نسبتاً خوب، یک ترکیبی را بوجود آورده که تجربهاش برای یکبار بد نیست انجام شود. البته پایان دلسرد کننده بازی، کمی توصیه کردنش را به دیگران سخت کرده است.